سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
هیچوقت شده از ته دل بخواهید فریاد بزنید اما نتونید
خیلی حس غریبیه
آدم حس میکنه تو اعماق دریا گرفتاره
میخواد فریاد بزنه اما نمیتونه
ممنونم که بهم سرزدی بازم از این کارا بکنید
عشق همون خنده ها و گریه های ماست
عشق تویی عزیزم که زندگی منی
و عشق همینه و جز این نیست.
دوستت دارم....
خودت می دونی که خیلی دوست دارم