یه کم باهات موافقم ولی فقط یه کم! فکر کنم بهتره که اول این جمله رو از ارسطو بگم: ((مادامی که چیزی را احساس نکرده ایم عقل تهی است)) می دونی بهتره به جای عقل نوشت هم از ذهن نوشت استفاده می کردی واسه اینکه عقل اول بر پایه دونسته های خودش یه چارچوبی را درست می کنه که بهش می گن ذهن ولی ذهن این نیست جنس ذهن می تونه از احساس عقل یا تلفیقی از دوتا باشه مشکل ذهن درست شده از عقل اینه که می تونه چارچوبش اشتباه باشه مثلا ذهن ما به ما میگه تو نمی تونی پرواز کنی برای چی؟ برای اینکه عقل بهش گفته چرا؟ چون هیچ وقت تا حالا به عقلمون این اطلاعات رو دادیم که شاید هم بشه پرواز کرد خیلی قطعی بهش گفتیم انسان نمی تونه پرواز کنه چون زمین جاذبه داره و انشان مثل پرنده بال نداره!!!! (اگه دقت کنی می بینی هر دو حالت خاص هستن و نمی تونن حکم کلی رو نقض کنن) پس عقل وقتی می تونه ذهن رو درست کنه اطلاعات دزست بهش بدن و این بر میگرده به همون آزمون و خطا ولی در مورد احساس این فرق میکنه وقتی یه چیزی رو حس کردی دیگه همونه قط زمان می تونه روش تاثیر بذاره نه فکر کردن نه مطالعه نه هیجی جون حس حسه پس آزمون و خطایی هم در کار نیست. راستی از من بپرسی میگم یه باز به احساست اجازه بده که تصمیم بگیره ولی کاملا به دور از دخالت عقل اگه نمی فهمی چی میگم برو این لرسال منو بخون: http://unfeelable.blogsky.com/?Date=1384-01-11 یه چیز یادت نره اینا فقط ایده ها و نظرهای من بود نه بیشتر نه کمتر ... اگر تنها ترین تنها شوم .باز هم خدا هست . حرفهای دکتر شریعتی همیشه خیلی به دلم می چسبه... خوش باشی و موفق پی نوشت: اگه سنت بزرگتر از ۱۷ بود خودت تمام فعل های متن بالا رو به دوم شخص جمع تبدیل کن. ببخشید مه به اصطلاح مختو خوردم!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
یه کم باهات موافقم ولی فقط یه کم!
فکر کنم بهتره که اول این جمله رو از ارسطو بگم: ((مادامی که چیزی را احساس نکرده ایم عقل تهی است))
می دونی بهتره به جای عقل نوشت هم از ذهن نوشت استفاده می کردی
واسه اینکه عقل اول بر پایه دونسته های خودش یه چارچوبی را درست می کنه که بهش می گن ذهن
ولی ذهن این نیست
جنس ذهن می تونه از احساس عقل یا تلفیقی از دوتا باشه
مشکل ذهن درست شده از عقل اینه که می تونه چارچوبش اشتباه باشه
مثلا ذهن ما به ما میگه تو نمی تونی پرواز کنی
برای چی؟ برای اینکه عقل بهش گفته
چرا؟ چون هیچ وقت تا حالا به عقلمون این اطلاعات رو دادیم که شاید هم بشه پرواز کرد خیلی قطعی بهش گفتیم انسان نمی تونه پرواز کنه چون زمین جاذبه داره و انشان مثل پرنده بال نداره!!!! (اگه دقت کنی می بینی هر دو حالت خاص هستن و نمی تونن حکم کلی رو نقض کنن)
پس عقل وقتی می تونه ذهن رو درست کنه اطلاعات دزست بهش بدن و این بر میگرده به همون آزمون و خطا
ولی در مورد احساس این فرق میکنه وقتی یه چیزی رو حس کردی دیگه همونه قط زمان می تونه روش تاثیر بذاره نه فکر کردن نه مطالعه نه هیجی جون حس حسه پس آزمون و خطایی هم در کار نیست. راستی از من بپرسی میگم یه باز به احساست اجازه بده که تصمیم بگیره ولی کاملا به دور از دخالت عقل اگه نمی فهمی چی میگم برو این لرسال منو بخون:
http://unfeelable.blogsky.com/?Date=1384-01-11
یه چیز یادت نره اینا فقط ایده ها و نظرهای من بود نه بیشتر نه کمتر
... اگر تنها ترین تنها شوم .باز هم خدا هست .
حرفهای دکتر شریعتی همیشه خیلی به دلم می چسبه...
خوش باشی و موفق
پی نوشت: اگه سنت بزرگتر از ۱۷ بود خودت تمام فعل های متن بالا رو به دوم شخص جمع تبدیل کن.
ببخشید مه به اصطلاح مختو خوردم!